معرفی محصولاتمقالات علمی-تحلیلی

هوش مصنوعی پشت تلفن: از مقابله با تبلیغات تلفنی تا مذاکره قرارداد

مقاله ی زیر در مورد سربه‌سر تبلیغ‌کنندگان تلفنی گذاشتن با استفاده از هوش مصنوعی است. این مقاله از نیویورک تایمز برای شما ترجمه شده است:

اوایل امسال به دوستم وارن زنگ زدم تا در مورد یک بازی فوتبال که قرار بود هرکدام از دو طرف کشور تماشا کنیم صحبت کنیم. «برای بازی امشب آماده‌ای؟» پرسیدم. «چی؟ خب، مطمئناً آماده‌ام»، او جواب داد، و ما به گپ و گفت عادی قبل از بازی ادامه دادیم. اما بعد وارن متوجه چیزی شد: «تو داری توی جملات کوتاه صحبت می‌کنی که اینطور به نظر می‌رسه شاید این یه مکالمه هوش مصنوعی باشه.»

مچ من رو گرفت.

«من» توی تماس ما اصلاً من نبودم، بلکه یک دستیار صوتی بود که با استفاده از یک کلون حرفه‌ای از صدای من و با کمک هوش مصنوعی ساخته بودم. این ربات صوتی توسط ChatGPT راه‌اندازی شده و به شماره تلفن من متصل شده بود — فرآیندی که کمتر از یک ساعت طول می‌کشد و هر کسی می تواند به راحتی انجام دهد.

به عنوان یک آزمایش، من این دستیار صوتی رو برای بیشتر مدت یک سال آزمایش می‌کردم تا واکنش‌های آدم‌ها به روبه‌رو شدن با هوش مصنوعی رو بررسی کنم؛ پروژه‌ای به نام «Shell Game» که در مورد چگونگی واکنش غریبه‌ها، همکاران و دوستان به ملاقات‌های ناگهانی با هوش مصنوعی است.

آنچه که من یاد گرفتم این است که تعامل با دستیارهای صوتی هوش مصنوعی، نحوه تعامل ما با یکدیگر را تغییر خواهد داد: اینکه به کی اعتماد کنیم، چه انتظاراتی داریم و در ارتباطات خود به چه چیزهایی نیاز داریم. دستیارهای صوتی هوش مصنوعی در حال حاضر در دنیای ما در حال نفوذ هستند: تماس می‌گیرند و به عنوان تبلیغات‌چی‌ها با ما صحبت می‌کنند، سفارشات ما را در رستوران‌های فست‌فود از طریق درایو-ترو می‌گیرند، به مشکلات ما به عنوان درمانگرهای هوش مصنوعی گوش می‌دهند یا — و این یکی برای من که شغلم مرتبط است، خیلی ملموس است — به عنوان میزبان‌های پادکست هوش مصنوعی استفاده می‌شوند.

دستیارهای صوتی هوش مصنوعی همچنین به عنوان یک راه‌حل برای اپیدمی تنهایی معرفی شده‌اند. اما وقتی به یکی از دوستانم زنگ زدم و نسخه هوش مصنوعی از خودم را به کار انداختم، او بعداً کوتاه‌ترین توصیف ممکن از تجربه‌اش ارائه داد: «خیلی تنهاست.»

این حس تنهایی — واقعیتی اساسی که در آن، در نهایت، تو فقط با خودت صحبت می‌کنی — شاید مهم‌ترین نتیجه این مکالمات هوش مصنوعی باشد.

پیشرفت‌های سریع در هوش مصنوعی معمولاً سه واکنش کلی را برمی‌انگیزند. طرفداران هوش مصنوعی، دیدگاه‌های یوتوپیایی از کارایی بی‌نظیر و درخشش ماشین‌ها را مطرح می‌کنند. شکاکان می‌گویند این فناوری بزرگ‌نمایی شده است و به زودی با چالش مواجه خواهد شد. هراس‌افکنان درباره خطرات عظیم هوش مصنوعی هشدار می‌دهند و پیش‌بینی می‌کنند که این فناوری ممکن است صنایع را از بین ببرد یا از کنترل ما خارج شود.

این دیدگاه‌های متناقض، یک واقعیت اجتناب‌ناپذیر را پنهان می‌کنند: دستیارهای صوتی هوش مصنوعی موجب انفجار مکالمات مصنوعی شده‌اند، چرا که به عنوان سخنگوهای بی‌پایان و بی‌وقفه‌ای که قادر به گفتگوی نامحدود و ساختگی هستند، به کار گرفته شده‌اند. هرچه این فناوری پیشرفت کند، تشخیص تفاوت میان این دستیارهای صوتی هوش مصنوعی و انسان‌ها دشوارتر خواهد شد و حتی زمانی که قادر به شناسایی آن‌ها باشید، همچنان مجبور خواهید بود با آن‌ها صحبت کنید.

طرفداران هوش مصنوعی تلاش می‌کنند این دستیارها را به عنوان کمک‌های دیجیتالی مفیدی که قرار است قرار ملاقات‌هایمان را تنظیم کنند یا دوستانی که همیشه برای گوش دادن به ما در دسترس هستند، معرفی کنند. اما هرچه بیشتر با مکالمات شبیه‌سازی‌شده انسانی مواجه شدم، بیشتر دلم برای مکالمه واقعی تنگ شد. ارتباطات حضوری با افرادی که برایم مهم هستند، با تمام پیچیدگی‌های گفتگوی انسانی که گاهی به بیراهه می‌رود.

اگر سیل مکالمات شبیه به انسان از هوش مصنوعی در آینده بخواهد دنیای ما را با زباله‌های لفظی ساختگی پر کند، یک نسخه صوتی از «آشغال‌های هوش مصنوعی»، شاید نکته مثبت این باشد که ما را مجبور می‌کند به ظرافت‌های تعاملات شخصی که بسیاری از ما به آن‌ها بی‌توجه شده‌ایم، بیشتر اهمیت بدهیم.

وقتی که کلون صدای هوش مصنوعی‌ام را راه‌اندازی کردم، اولین کاری که به آن دادم این بود که با افرادی که ارتباطات ما را بی‌ارزش می‌کنند بازی کند: تبلیغات‌چی‌ها و کلاه‌برداران. در ابتدا، دستیار هوش مصنوعی همانطور که انتظار داشتم عمل کرد. تماس‌گیرندگان انسانی که با کلون صدای من تماس می‌گرفتند، سریعاً از دست آن عصبی می‌شدند، بخشی از آن به این دلیل بود که همیشه علاقه‌مند به نظر می‌رسید، ولی هیچ وقت کاملاً راضی نمی‌شد.

اما به زودی، نسخه هوش مصنوعی من شروع به دریافت تماس از سایر دستیارهای صوتی هوش مصنوعی مشابه خودش کرد، که تلاش می‌کردند او را به دروغ برای کمک به رفع بدهی یا بیمه سلامت متقاعد کنند. دستیارهای صوتی تنها ابزاری برای مقابله با کلاه‌برداران نیستند، بلکه رویای هر کلاه‌برداری هم هستند: همیشه بیدار، ارزان برای راه‌اندازی و به اندازه کافی شبیه انسان که بتوانند برخی از هدف‌هایشان را فریب دهند.

من شاهد بودم که دستیارهای صوتی هوش مصنوعی با هم مکالمه می‌کردند، که یک سوال ذهنی شبیه به فلسفه مطرح کرد: اگر یک دستیار صوتی هوش مصنوعی تلاش کند دیگری را فریب دهد، آیا وقت کسی هدر رفته است؟

وقتی که اطلاعات بیشتری از من و زندگی‌ام به دستیار صوتی هوش مصنوعی دادم، آن دستیار به نسخه‌ای بهتر از من تبدیل شد. با در اختیار داشتن بیوگرافی من، به نمایندگی از من در جلسات کاری شرکت می‌کرد (البته پشت دوربین)، مصاحبه‌ها را انجام می‌داد و حتی سعی می‌کرد قراردادهای تجاری را مذاکره کند. کلون من در ترتیب ملاقات‌ها بهتر از بستن قراردادها عمل می‌کرد، اگرچه در انجام یک مکالمه حقوقی مهم، خیلی خوب عمل کرد.

در طول این مسیر، من به یک استعداد خاص در دستیار صوتی‌ام پی بردم: توانایی بی‌پایان در ساختن حرف‌های دروغی که هیچ انسانی نمی‌تواند با آن رقابت کند. منظور من از این حرف‌ها، همان «توهمات» معروفی نیست که در آن چت‌بات‌ها چیزهای ساده را اشتباه می‌گویند. بلکه من به ظرفیت بی‌پایانی برای چت‌های بی‌محتوا و پیش پا افتاده و بدون مغز اشاره دارم. چت هایی با هدف ساختن چیزهایی بی معنی تنها برای ادامه دادن مکالمه.

حتی زمانی که دستیار صدای من به خوبی نقش من را ایفا می‌کرد، افرادی که در طرف دیگر خط بودند، در برقراری مکالمات بلند با کلون‌های هوش مصنوعی به سرعت به واقعیت پی می‌بردند. وقتی آن را برای صحبت با دوستان و خانواده‌ام فرستادم، برخی سریعاً متوجه شدند که چیزی اشتباه است و تلفن را قطع کردند.

عده‌ای هم با عجیب بودن آن کنار آمدند یا فقط سر آن فریاد زدند. یک نفر فکر کرد که من دچار بحران روانی شده‌ام. خودم دوباره به او زنگ زدم و ذهنش را تا حدی آرام کردم، اما این نوع سوء‌تفاهم‌های تولید شده توسط هوش مصنوعی، همان چیزی است که همه ما به زودی مجبور به رفع آن خواهیم شد.

شرکت‌ها در آستانه راه‌اندازی این دستیارهای صوتی هوش مصنوعی در دنیای ما هستند. ما انسان‌ها باید تصمیم بگیریم که چگونه با دنیای پر از صداهای شبه‌انسانی کنار بیاییم. می‌توانیم، همانطور که من انجام داده‌ام، با جعل‌کنندگان، با جعل‌کنندگان مقابله کنیم، در حالی که به زندگی خود ادامه می‌دهیم و سر و صدای آن‌ها را نادیده می‌گیریم. یا می‌توانیم سعی کنیم این فناوری را رد کنیم و فضاهای بدون کلون را ایجاد کنیم و از شرکت‌هایی که تجربه شبه‌انسانی به جای تجربه واقعی ارائه می‌دهند، حمایت نکنیم.

اگر یک چیز باشد که به آن نیاز نداریم، آن تنهایی بیشتر است، که به نظر می‌رسد تنها چیزی است که این صداهای هوش مصنوعی به طور قابل‌اعتمادی فراهم می‌کنند. ورود آن‌ها فرصتی است تا دوباره فکر کنیم که چگونه از صدای خود استفاده می‌کنیم و به دنبال بیشتر تعاملات انسانی باشیم که آن‌ها هرگز نمی‌توانند جایگزین کنند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *